تبلور همیاری اجتماعی قربانی‌ها در مبارک آباد

روايت ما حكايت جواني از اين ديار است كه با همياري و همدلي خانواده­اش به روياهاي كه در سر داشتند جامه عمل پوشيده است. همچون ديگر جوانان اين مرزو بوم بعد از گذراندن دوران تحصيل و خدمت سربازي، انديشه كار در سر داشته و براي تحقق آن در شركتي مشغول مي­شود. هم ولايتي­هايش مشوقش مي­شوند كه به شهر برود و كار و زندگي را در آنجا جستجو كند اما اصرار پدر بر ماندن و آباداني روستا ا

به گزارش مهرگان پرس،گويي درخت، آب، كوه و همه و همه دست به دست هم داده­اند تا نقاشي طبيعت بي نظير خدا را به رخمان بكشند. ايران باشكوه، گيلاني زيبا در دل خود دارد و اين خطه سرسبز شهرها و روستاهایي مملو از زيبايي­هاي منحصر به فرد و نعمات بي حدوحصر خداوندي را. اين بار مبارك­آباد شفت نگاه ما را محصور خود كرده تا هم سرتعظيم در برابر اين خلقت بي مانند فرود بياوريم و هم از مردمانش بگوييم که چگونه از اين نعمات خدادادي بهره برده­اند.

روايت ما حكايت جواني از اين ديار است كه با همياري و همدلي خانواده­اش به روياهاي كه در سر داشتند جامه عمل پوشيده است. همچون ديگر جوانان اين مرزو بوم بعد از گذراندن دوران تحصيل و خدمت سربازي، انديشه كار در سر داشته و براي تحقق آن در شركتي مشغول مي­شود. هم ولايتي­هايش مشوقش مي­شوند كه به شهر برود و كار و زندگي را در آنجا جستجو كند اما اصرار پدر بر ماندن و آباداني روستا است.

سهيل قرباني از جوانان مبارك آباد، برايمان از كار و تحصيلش روايت مي­كند. از آنچه از پدر آموخته و امروز سرمشق كارش كرده، او از هيچ تا همه مي­گويد تا به ما بگويد با همياري اجتماعي و با هم بودن مي­توان هيچ را همه كرد.

اول از روستايشان مي‌گويد. از مبارك آباد با 120خانوارو بيش از 370 نفرجمعيت، از روستايي كه عليرغم وفور نعمات خدادادي از هر امكاناتي محروم بوده و همه انديشه مهاجرت از آن را در سر داشتند. از خودش و خانواده اش مي­گويد؛ پدرش فرهنگي بوده و هم ولايتي­هايش او را به شهرنشيني و كسب و كار در شهر تشويق كردند اما راهنمايي هاي پدر، پسر را پايبند روستا كرد و با همت و همياري خانواده روزهاي خوبي را براي خود و ديگر مردم روستا خلق كردند. به اصرار پدر ماندند تا با تلاش و پشتكار كمبودهاي روستا را جبران و ناني هم بر سفره خود و ديگر هم ولايتي­هايشان بياورند.

باآب و هوایی كه خدا به همه بخشيده و زمين­هاي كه از آبا و اجدادشان به جاي مانده بود را نقطه شروع كارشان كردند و به فكر آباداني بيش از پيش شاليزارهايشان افتادند.

فضاي روستا مستعد پرورش طيور بود و قرباني­ها از آن غافل نشدند و از انواع آن همچون بوقلمون، اردك، مرغ و... پرورش دادند. هرروز انديشه­اي جديد براي توسعه كار در سر مي پرورانيدند، استخر پرورش ماهي زدند وكارگاه بلوك­زني علم كردند همچنین به فكر احياي دامداريشان افتادند. براي شروع با يكي دو دام شروع كردند و كم كم كار را توسعه دادند. اما آنها به دامداري سنتي اكتفا نكردند و با تكيه به علاقه­اي كه به اين كار داشتند و عليرغم سختي­هاي كه در اين كار مي­ديدند دامداري را مدرن و به روز كردند.

حجم كارشان را گسترش دادند و چند نفربا حقوق و مزاياي خوب كنار قرباني­ها مشغول به كار هستند. هم در كارگاه بلوك­زني و هم در دامداري كه امروز خود عرضه كننده دام سنگين است.

ديروز و پشت همه اين كارها اميد بود و همت جمعي و امروز آباداني در حال و كار خودشان وروستايشان. امروز براي محصولاتشان در سامانه ام بازار از جنوب و شمال كشور مشتري دارند.

قرباني در گپ و گفت­هايش از مشاوره رهياران انجمن حاميان فرهنگ قرض الحسنه و كارآفريني اجتماعي در لابلاي كارشان اينگونه مي­گويد، سه سال پيش و در يكي از همين روزهايي كه درگيرو دار كارهايمان بوديم از طريق رهياران انجمن با الگوي تعالي اجتماعي رسالت آشنا شديم. پای صحبت­ها و راهنمايي­هایشان نشستیم و نتيجه آن شد؛ شكل­گيري كانون همياري اجتماعي روستاي مبارك­آباد و فعاليت در قالب اين مدل.

اين جوان مبارك­آبادي به اقداماتي كه در كانون همياري اجتماعي اين روستا شكل گرفته اشاره مي‌كند و مي­گويد مردم اين روستا به خوبي با فعاليت­هاي مجموعه رسالت آشنا شدند و تاكنون تعدادي از اعضا با معرفي وام يا كاري براي خود راه انداختند و يا كارشان را توسعه دادند. يكي سوپر ماركت برپا كرد و يكي ديگر استخر پرورش ماهيش را توسعه مي­دهد و هركس به طريقي مشغول مي­شود. مي­گويد حالا ديگر بيشتر اعضاي اين روستا خودشان را رسالتي مي­دانند و ازتمام فعاليت­هايی كه در مسير همياري اجتماعي، قرض­الحسنه و كارآفريني اجتماعي به ارمغان مي­آيد، بهره­مند مي­شوند. قرباني در مبارك­آباد بوي سرسبزي را با صداي آب گره زد و براي خودش و هم ولايتي­هايش زندگي آفريد.

این جوان مبارک­آبادی به خوبي مفاهيمي همچون همياري اجتماعي و كارآفريني اجتماعي را درك كرده و اولويت را در توسعه كار و كسب­هاي خردوخانگی در روستاها و شهرهاي كوچك مي­داند و اعتقاد دارد بايد روستاها را آباد كنيم تا شهري آباد داشته باشيم و آبادي شهرها يعني آباداني ايران.

به اميد پرورش جواناني همچون قرباني و توسعه روستاها به سبك مبارك­آباد و با آرزوي اشاعه همياري اجتماعي، قرض­الحسنه و كارآفريني اجتماعي در سراسر اين مرزو بوم.