بدون ترديد شرايطي كه امروزه بر بسياري از مناطق گردشگري در دنيا حاكم است تفاوت شگرفي با گذشته پيدا كرده است. دلايل محكم و مستندي وجود دارد كه مناطق گردشگري ديگر نمي توانند با انديشه هاي گذشته خود، كه زماني باعث رشد و حركت بسيار سريع آنها بوده است، ادامه حيات دهند. امروزه مقاصد با چالش هاي فراواني روبرو هستند. گرايش به سمت جهاني شدن، تغيير و تحولات تكنولوژي، مشتري گرايي، كاهش عمر محصولات گردشگری و شدت و تنوع آن، رقابت بين مقاصد گردشگري را افزايش داده است.
مديران روز به روز بيشتر متوجه اين حقيقت شده اند كه كوششهاي پراكنده و جزء به جزء براي حل مسايل پيچيده مناطق ويژه گردشگري كافي نيست. امروزه برنامه ريزي جامع تري لازم است تا بتوان استراتژي هاي هماهنگ شده اي براي توسعه مقاصد گردشگري تدوين نمود که با شرايط و الزامات قابل پيش بيني و يا حتي غير قابل پيش بيني سالهاي آينده منطبق و سازگار باشد.
با توجه به اين تحولات شگرف، مساله اين است كه مقاصد گردشگري را به چه جهتي و چگونه بايد سوق و توسعه داد تا بهتر بتوان با تغيير و تحولات محيطي هماهنگ شد و به جاي حالت انفعالي (وقايع بر آنها حادث شود)، حالت فعال داشته و حوادث (تغييرات اقتصادي، سياسي، تكنولوژيكي و.....) را از قبل پيش بيني نموده، اقدامات لازم را به عمل آورند و آينده را آنگونه كه خود مي خواهند بسازند.
براي اينكه مقاصد گردشگري بتوانند از اين گرداب جان سالم بدر ببرند بايد پيوسته با امواج سهمگين تغييرات دائمي روبرو گردند. مديريت استراتژيك بهترين ابزار براي تمام مديران مقاصد گردشگري است كه درصدد هستند بدون تسليم در برابر تغيير، حضوري آگاهانه در بازار داشته باشند.
مديريت و برنامه ريزي استراتژيك به مديران مقاصد گردشگري اين امكان را مي دهد كه به شيوه اي خلاق و نوآورانه عمل كرده و در شكل دادن آينده منفعل نباشند. اين شيوه برنامه ريزي باعث مي شود كه مديران اين مناطق داراي ابتكار عمل و اعمال نفوذ بوده (نه اينكه تنها در برابر كنش ها، واكنش نشان دهد) و بدينگونه سرنوشت خود را رقم زده و آينده را تحت كنترل درآورند.
وجود گردشگران داخلی و خارجی در چرخه فعالیت های مهم ملی برای تحول فرهنگی و فراهم کردن یک تجربه شخصی و اجتماعی از میراث فرهنگی و زندگی کنونی و جامعه دیگران، امری ضروری است، گردشگری به عنوان یک نیروی مثبت در مرمت و حفظ میراث فرهنگی و طبیعی، مشارکت فزاینده ای دارد و می تواند ویژگی های اقتصادی میراث را دربرگیرد و آن ها را صرف مرمت و آموزش اجتماعی و اتخاذ سیاستی مؤثر کند .
گردشگری از طریق بودجه های مولد، بخش ضروری بسیاری از اقتصادهای ملی و محلی است، زمانی که به صورت موفق اداره و مدیریت شود می تواند یک عامل مهم در توسعه باشد.
گردشگری با ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، محیطی یا جغرافیایی، بوم شناختی و زیبا شناختی، به تنهایی خود به عنوان یک پدیده پیچیده فزاینده است. مؤفقیت و سودآوری میان توقعات، انتظارات، اشتیاق و علایق بالقوه بازدید کنندگان و میزبان با اجتماعات محلی، چالش ها و فرصت های بسیاری را موجب می شود.
میراث طبیعی و فرهنگی و فرهنگ های زنده و متنوع، عوامل اصلی جذب گردشگر هستند و ضعف مدیریت گردشگری می تواند اساس و ماهیت فیزیکی گردشگری را تهدید کند. وضعیت بوم شناختی و فرهنگ و سبک زندگی جامعه میزبان هم ممکن است همراه با تجربه گردشگر از محل مورد بازدید، ارزش آن را تنزل دهد.
گردشگری برای جامعه میزبان، سود مالی به همراه دارد و برای انگیزش آن ها جهت مراقبت از میراث و آثار فرهنگی خود زمینه را فراهم می کند، رشد و توسعه گردشگری به مشارکت و تعاون محلی و جامعه آگاه، متخصصان مرمت، فعالان گردشگری، مالکان صاحب امکانات و سرمایه و نیز به آن هایی که طرح های توسعه ملی را آماده می کنند، نیازمند است. حتی مدیریت محوطه ها نیز جهت مؤفقیت صنعت گردشگری و افزایش حفاظت از منابع میراث، برای نسل آینده ضروری است.