مهرگان پرس،مهربانی و چای تازه دمشان، سرمای ارزان فود و همدان را از یادمان برد. پدربزرگ از جمع شدن و یک دل بودن بچه هایش می گفت و پدر خانواده از اینکه همه پشت هم و کنار هم هستند. مادر ذوق فرزندانش را داشت و نیش و نوش را باهم شیرین می دانست. همسرش از فکری که برای چند روز و به طور موقت برای کمک آمد و الان نمی تواند دل از زنبورها بکند. برادرزاده کوچکش اما چیزی نمی گفت او از همین حالا در حال آموختن و مشق همدلی، باهم و درکنارهم بودن و روابط مستحکم بین خانواده بود. او در این جمع بود تا با دیدن صحنه های همیاری از همین حالا طعم شیرین تعاون و پشتکاررا بچشد.
مجتبی هم در این جمع خوشحال بود خوشحال از اینکه دست در دست هم و به توان جمع و خانواده امروز توانسته در کار و زندگی موفق باشد. او امروز توانسته سایر اعضای خانواده وحتی چندنفری از اقوام و بستگان را با خود همراه کند.
مجتبی شریفی نیا 30سال سن دارد و با کوله باری از تجربه، اهل شهر همدان و درحال گذراندن مقطع دکتری از دانشگاه بوعلی همدان است. بعد از دیپلم تا بحالش در این دانشگاه تحصیل کرده و باید گفت حق آب و گل دارد در بوعلی سینا. در این سرمای زمستای مهمان گرمای وجود این جوان کارآفرین همدانی شدیم که از پستی و بلندی های که داشته برایمان بگوید، از اینکه با اعتماد و اتکا به پشتکار خود و همیاری خانواده می توان موانع را از سر راه برداشت وبا صبوری در طی مسیربه افقی که ترسیم کرده ایم، دست بیابیم.
از همان دوران کودکی با خریدن جوجه های رنگی علاقه اش به حیوانات و پرندگان را نشان داده بود، هرچقدر مجتبی بزرگتر می شد این علاقه هم با او بیشتر می شد. او دبیرستانی شده بود و از جوجه رنگی عبور کرد و به فکر پرورش مرغ و خروس ودیگر پرندگان بود هم از سرعلاقه و هم برای کسب درآمد که البته در این زمینه موفق نبود. اما جوانی که از کودکی این علاقه را با خود داشت به فکر علت بود، اینکه چرا بجای کسب درآمد، مرغ و خروس هایش یک به یک تلف می شدند. برای این جوان مصمم و پرانگیزه، اینها مقدمه ای برای کارهای بزرگ آینده اش بود. دبیرستان را هم پشت سر گذاشت اما هنوز به دنبال پاسخ چراهایش بود تا اینکه در انتخاب رشته دانشگاهش 12اولویت اولش را به علوم دامی اختصاص داد و رشته علوم دامی دانشگاه بوعلی سینا همدان قبول شد. همان دوران عضو علمی پژوهشی انجمن علوم دامی دانشگاه می شود و به همان میزان که به دانش و معلوماتش افزوده، علاقه اش هم به تجربه و کارکردن دراین زمینه بیشتر می شود.
مجتبی می گوید سال89وارد دانشگاه و در ترم سوم عضو انجمن علمی شدم و همین آغازی شد برای جستجو، پژوهش و یافتن تمام سوال های که در ذهنم بود. سال 92با دعوت ازیکی ازکارآفرینان برتر سال در خصوص پرورش زنبور عسل و تلقیح مصنوعی ملکه هم کلام شدم که جذابیت و شیرینی بحث جرقه ای شد برای تجربه زنبورداری.تحقیقاتش را درزمینه پرورش زنبور عسل کامل کرد و با یک فروشنده زنبور آشنا شد. با یکی دو نفر از دوستانش می خواستند هر کدام با دو کندوکارشان را شروع کنند. اطلاعاتش تئوری و تازه آغاز کار عملیش بود، به فروشنده اعتماد کرد وبا حمایت خانواده کندوها را در باغ پدرش جای گذاری کرد و این شد شروع زنبورداریش. هم درس می خواند و هم دنبال کارهای زنبورداری بود. روزها، ماه ها و سال ها گذشت هم تجربه عِلمی¬اش بیشتر شده بود و هم کار عَملی¬اش. خانواده وحتی بعضی از بستگان وارد شدند و هرکدام یک گوشه کار را گرفتند. از دو کندوی سال 92به 110کندو در سال 98رسید، مشارکت و همدلی بستگان همین جا خودش را نشان داد و در این روزهای که غرق کار بودند جوان کارآفرین ما در این آمد ورفت ها با یکی از همراهان زنبورداری به عنوان همراه زندگی ازدواج کرد.
این زنبوردار جوان در ادامه می گوید برای اینکه کار خودم را توسعه دهم باید زنجیره ارزش را میفهمیدم و آن را مدیریت می کردم، در فضای دانشگاه متوجه شدم که وزارت ورزش و جوانان از کارآفرینان و کسب و کارهای خرد در قالب الگویی به نام الگوی تعالی اجتماعی رسالت حمایت می کند. پرس و جو کردم و با شناختی که از این الگو وسازمان های رهیاری نهاد مردمی رسالت پیدا کردم فهمیدم این الگو می تواند دستیابی مدیریت زنجیره ارزش را برای من فراهم کند. با عضویت در سامانه mresalat عضو کانون همیاری اجتماعی شدم و در ادامه مراحل شکل گیری هسته کارآفرینی زنبور عسل طی شد. در نهایت کندو وسایرملزومات را از ام بازار خریداری کردم ودر حال حاضر به دنبال فعال شدن غرفه مجازی خودم در این بازارآنلاین هستم تا بتوانم به شکل گسترده محصولاتم را در سراسر کشور عرضه کنم.
مجتبی تجربیات علمی و دانشگاهیش را در کارش به کارگرفت و حالا بیش از 200کندو دارد و از حس خوبش با زنبورها اینگونه ادامه می دهد هرچه بیشتر به زنبورها دقت کنید بیشتر به عظمت خداوند پی می برید موجودی با این ظرافت چطور باید اینقدر نظم و دقت در کارهایش باشد. هرحیوان یا پرنده ای نیاز به تمیز کردن و نظافت دارد اما زنبور علاوه بر اینکه خودش کارهایش را انجام می دهد بلکه اگر زنبوردار تمیز نباشد نیشش می زند. حالا همه خانواده اش درگیر کندوها شدند و هرخانه یک کارخانه هم را در باغ پدریش به ارمغان آورده است. می گوید این زنبورها علاوه بر اینکه منبع درآمدمان شدند، ما را بخوبی دورهم جمع و صمیمت بیشتری بین ما حاکم کردند. به جرات می توان گفت همیاری اجتماعی در خانواده ما بخوبی نمود داشته و کارآفرینی اجتماعی را خلق کرده است. وی با اظهار خوشحالی ازکار زنبورداری اضافه می کند هیچوقت متکی به کار دولتی نبودم چرا که هر شخصی باتکیه بر اراده و پشتکار خودش و حمایت مجموعه های همچون نهاد مردمی رسالت می تواند علاوه بر اشتغال خودش، جمعی را با خود مشغول به کار کند.
شریفی نیا که به قول خودش تازه اول راه است و به فکر توسعه هر چه بیشتر کاربا اتکا به توان جمع است، می گوید ما در اینجا همه با هم با دست به دست هم دادن و با اتکا به ظرفیتهای خودمان، هرکدام گوشهای از کار را گرفتیم چراکه در همیاری اجتماعی، توان جمع، خیلی فراتر از مجموع توان تک تک اجزاست. امیدوارم در گوشه گوشه شهرها و روستاهای کشورمان شاهد اتفاقاتی از جنس کارآفرینی و خودکفایی و البته تحکیم بنیان خانواده باشم.