کد خبر: 3362
سه شنبه , 23 اردیبهشت 1404 - 08:49
ناگفته هایی از دیار کوه های تفتان

فاطمه عزیزپوریان طی گزارشی به تلاش جوان روستایی در نقاط دور دست استان سیستان و بلوچستان درحوزه کشاورزی و باغداری پرداخته است.

به گزارش مهرگان پرس،سفرمان به یکی از دورترین نقاط کشور به پایتخت است، از هرجهتی که بنگری دور است.

می­خواهیم به روستای روپَس هفتادملا برویم و برای رسیدن به این روستای با قدمت باید از زاهدن، میرجاوه، لادیز، روستای کَلَک، انجره، سیاهجنگل، تمین، تمیز و جَش بگذریم. پیشه اصلی مردمانش کشاورزی، باغداری ودامداری است و البته که چون روپَس هفتادملا نزدیک مرز پاکستان بوده بعضی از اهالی هم به کار تجارت مشغول هستندو متاسفانه معضل قاچاق سوخت نیز در این روستا رایج است.

از سیستان وبلوچستان، زاهدان، میرجاوه و در نهایت از روپس هفتادملا گفتن برای رسیدن به محمدانور کردروپَس است، جوانی 32 ساله و از هموطنان سنی مذهبمان. شاید آینده خود را در شغل اداری و کارمندی نمی­دیده و به تحصیلات دانشگاهی روی نیاورده، به مقطع پیش دانشگاهی اکتفا می­کند و در روستا می­ماند که کار و ازدواجش را در همانجا به سروسامان برساند.

محمدانور برخلاف روپس هفتادملایی­ها تصمیم گرفت متفاوت­تر عمل کند و آینده کاری خود را درکشاورزی و باغداری نمی­دید و به زنبورداری روی آورد. عزمش را جزم کرده بود تا با شیرینی شهد عسل هم کام خود و هم اطرافیانش را شیرین و هم سفره­شان را پرروزی کند.

محمد انور از دوران مدرسه به واسطه یک نفر که از شمال کشور کندوی زنبور در آن منطقه داشت، شناختی ولو اندک از زنبورداری کسب کرده بود و در ذهنش آن را پرورش می­داد.

این جوان روستایی که تا پیش از این همچون پدر و برادرش به کشاورزی و باغداری مشغول بود، تشکیل زندگی می­دهد و بعد از آن می­خواهد شانسش را در زنبورداری امتحان کند. او اندیشه توسعه و رونق کار در سر داشت که به این سمت و سو آمد. البته که موقعیت روپس هفتادملا در منطقه­ی کوهستانی دامنه­ی کوه تفتان و وجود گیاهان طبیعی بسیار در مجاورت خانه و باغ­شان هم در این تصمیم بی تاثیر نبوده است.

بعد از مشورت با دوستان و اطرافیان تصمیمش را نهایی می­کند و چند کندو می­خرد و این می­شود شروع کارش. همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه سرمای زود هنگام چند سال قبل کام محمد انور را تلخ و کندو و کلونی­هایش را به نابودی کشاند. روزهای خوبی برایش نبود و سرگردان از همه جا، به هرجایی متوسل شد و جواب نگرفت. ناامیدی برای محمدانور معنی نداشت او شروع کرده بود که با قدرت پیش برود ،پس به فکر چاره­ بود نه یاس و عقب کشیدن از کار.

سری به کمیته امداد میرجاوه زد و درخواست وام داشت. کمیته امداد با شناخت از مدل الگوی تعالی اجتماعی رسالت در جهت حمایت و توسعه کارو کسب­ها باب آشنایی محمدانور با انجمن حامیان فرهنگ قرض­الحسنه و کارآفرینی اجتماعی را فراهم کرد. اهل تسنن تحت هیچ شرایطی از وام با سود و یاکارمزد استفاده نمی­کردند و بدون کارمزد بودن وام سازمان رهیاری بانک قرض­الحسنه رسالت و در اختیار قرار دادن کندو از طریق بازار اعضا اشتیاق محمدانور از فعالیت نهاد مردمی رسالت را بیشتر کرد.

برای شروعی دوباره عزمش را جزم کرده بود، خودش و برادرش کانون همیاری اجتماعی شکل دادند. با مشاوره و هماهنگی رهیاران با غرفه­ی خرید و فروش لوازم کندوی زنبور عسل در سامانه بازار اعضاء، 50 عدد کندو به محمدانور تحویل داده شد و این بار با انگیزه و شوق بیشتر کارش را شروع کرد. تولید سال اولش را بیش از 200کیلو اعلام کرد و از کیفیت عسلش راضی است، عسل طبیعی با ساکارز زیر نیم درصد کهخریداران زیادی هم دارد و به قول خودش عسلش اصلا روی زمین نمی­ماند.

محمدانور حالا سال­هاست به طور گسترده زنبورداری می­کند، همتش را به توان رسانده که این کار

را در روپس هفتاد ملا­ بیش از پیش گسترش دهد. نازگل همسر محمدانور است و او هم از کار زنبورداری رضایت دارد و می­گوید در کنارش هم کشاورزی و باغداری داریم و به فکر توسعه کار هستیم.

حمزه کرد روپَس هم چند سالی می­شود در این منطقه سکونت دارد و مشغول زنبورداری است. پیش از این یا با ماشین کار می­کرد و یا امرار معاشش با کارگری بود. می­گوید امروز به طور مستقل برای خودم کار می­کنم و حدود 50کندوی زنبور عسل دارم.

فیض محمد از دیگر اهالی این روستا است که زنبورداری تغییری خوب در زندگیش ایجاد کرده و می­گوید مردم اینجا همه هوای همدیگر را دارند و هرکدام حتی اگر به تعداد محدود هم شده کندو دارند و کسانی که ندارند مابقی هوایشان را دارند.

تنها حمزه و فیض محمد نیستند که با زنبورداری جانی تازه به زندگیشان داده­اند که خیلی دیگر از اهالی این روستا رونقی روزافزون به کارو کسب­شان دادند و اقتصاد روستا را متحول کرده­اند.

حالا چند سالی از شروع کار محمدانور می­گذرد و از چند کندو امروز به بیش از 100 تا رسیده و خوشبختانه کارش به خوبی رونق گرفته است. او نه تنها تغییری مثبت در زندگی خودش که بسیاری از هم­ولایتی­هایش را هم در این موضوع درگیر کرده و بهبودی در معیشت­شان به ارمغان آورده است.

از محمدانور گفتیم از جوانی که در دورترین نقطه کشور در دل دامنه­ای کوهستانی و با مشاوره و همراهی رهیاران انجمن حامیان فرهنگ قرض­الحسنه و کارآفرینی اجتماعی برای خودش و چند نفری از اهالی روستایشان سبک بهترکار و زندگی را رقم زد و کارشان را رونق داد.

داستان روستای روپَس هفتادملا و محمدانور در عین سادگی درس­آموزه­های زیادی به همراه داشت، اینکه علیرغم بودن در منطقه­ای دور و محروم هم می­توان تحول ایجاد کرد، عزم راسخ و پشتکار را چراغ مسیر زندگی قرار دهی و با امید طی مسیر کنی بدون شک به روشنایی می­رسی و....