به گزارش مهرگان پرس،از خطه سيستان و فرزند ايران زمين است، چنان مشق مادري ميكند كه گويي از ازل براي مادر بودن خلق شده است. حامل روايتهاي زيبايي از دختران و زنان سرزمينش است كه هركدام در دل خود داستانهاي بيشماري دارند. ايران را مادر مردمش ميخواند و عِرق خاصي به نام وپرچم كشورش دارد، همت گماريده كه به توان خودش سهمي هرچند اندك در حال خوب همنوعانش داشته باشد. كلام صغري ذكايي شورخاصي دارد، با هيجان دروني خود از شهروديارش ميگويد، از اصالت مردمانش از زابل، سيستان و ايران زمين. سه دختر و يك پسر دارد اما خودش را مادر فرزندان سيستان ميداند.
از روزگار خوب سيستان ميگويد، روزهاي پرآب اين منطقه، روزهايي كه آب برايشان آباداني ميآورد و اقتصادشان رونق خوبي داشت. صياد، صيد ميكرد و كشاورز، كشاورزي، اما گويي با بي آبي امروز، آباداني هم از اين ديار رخت بربسته است. چاره را در كار جهادي ميبيند و به سهم خود آستين بالا ميزند. ذكايي از زنان غيرتمند سيستانِ ايران است هنرش در خامهدوزي، سياهدوزي و سوزن دوزي است كه با هنر نخ و سوزنش مشكل زنان ودختران زيادي را وصله زده و مناسب قواره شان دوخته است. اعتقاد دارد هنر هر دياري پيشاني آن منطقه است ونبايد به دست فراموشي سپرده شود. حالا با مدد از همين فرهنگ و هنر به ياري همشهريانش آمده و به قول خودش ميخواهد بانوان اين ديار توانمند شوند.
او حالا كارش را شروع كرده و اين هنرش را آموزش ميدهد، به يك منطقه و روستا بسنده نكرده و كار را گسترش داده است. روستاييان براي آموزش دعوتش ميكنند و او نيز با دل و جان در مسجد هر روستا مستقر و براي زنان و دختران مشق خياطي و سياه دوزي ميكند. ذكايي پاي كار است و تاآخر آموزش كنار روستاييان ميماند، حلقه آموزش را روز به روز گسترده تر ميكند و تا به امروز بانوان بسياري را در اين حرفهها توانمند كرده است.
اشرف اهل يكي از روستاهاي نزديك مرز است وميگويد فيلم آموزش خانم ذكايي را در يك گروه تلگرامي ديدم و با تعدادي از زنان روستا از وي دعوت كرديم تا به ما هم آموزش بدهد و حالا بعد از مدتي مشغول به كار هستيم و درآمد داريم.
سميه كه اهل روستاي حيدرآباد است و حالا با دوستان و زنان و دختران روستايشان خامهدوزي مي كنند، ميگويد خود را مديون آموزشهاي خانم ذكايي ميدانيم و هر كدام از ما در حال حاضر از همين خامهدوزي كسب درآمد ميكنيم. يگانه هم علاوه بر دوخت سيستاني، آموزش دوخت سرويس خواب و آشپزخانه ديده و يك سالي ميشود كه مشغول به كار است.
ذكايي تاكنون بيش از هزار نفر را آموزش داده و گروهي به نام فرشتگان سيستان تشكيل داده تا هم از طريق اين گروه با آنها در ارتباط باشد و هم زنان و دختران بيشتري را به جمعشان دعوت و آموزش دهد.
اعتقاد دارد انجام همين كارها و بزرگتر كردن اين گروهها سهم بسزايي در اقتصاد و اشتغال سيستان دارد و مانعي براي كوچ از اين منطقه خواهد بود. او با ترويج نذرآموزش به فكر گسترده تر كردن اين زنجيره است و ميگويد هركسي كه خودش آموزش مي بيند و به درآمدزايي مي رسد نذر مي كند به آموزش بقيه بپردازد و با همين روال اين سفره بزرگ و بزرگتر خواهد شد.
ذكايي زندگي را زيبا ميبيند و دوست دارد زنان و دختران ديارش هم اين ديدگاه را داشته باشند، ميگويد بايد جهادي كار مي كنيم و براي بقيه الگو باشيم. با راهنمايي ومشاوره رهياران انجمن حاميان فرهنگ قرضالحسنه و كارآفريني اجتماعي و در قالب الگوي تعالي اجتماعي رسالت كار را پيش ميبرد به طوري كه تا به امروز در اين منطقه 60 هسته كارآفريني اجتماعي شناسه گرفتند و در ام بازار فعاليت دارند.
اين بانوي زابلي كه به عنوان راهبر اجتماعي فعاليت دارد توانمند شدن زنان و دختران ديارش را مهمترين دليل براي ورود به اين وادي عنوان ميكند و اظهار ميدارد وقتي با همت خود مردم و با سرمايهاي اندك تغييري بسيار شيرين در زندگي همنوعانم رقم ميخورد انگيزهام براي ادامه چند برابر مي شود و يقين دارم ما ميتوانيم دليل حال خوب همديگر باشيم. از بانوي معتادي ميگويد كه امروز خودش نان آور است و ديگران را آموزش مي دهد و ديگري كه بخاطر مشكلات اقتصادي قصد متاركه داشت و حالا به بركت همين نخ و سوزن به زندگي برگشته است. اعتقاد دارد همگي گوياي اين است كه هنوز مهرباني و اميد حرفها براي گفتن دارند، مهرباني زناني همچون ذكايي روزنه اميد را در دل همنوعانش روشن نگه مي دارد و افق راه فردايشان مي شود. ذكايي با هنر خياطيش برشي بزرگ از همياري اجتماعي مناسب قامت منطقه اش زد تا بانخي به ضخامت قرض الحسنه، جامهاي از جنس كارآفريني اجتماعي براي زنان و دختران سيستان بدوزد.
حالا زنان و دختران بسياري نانآور سفره شان شدند و بسياري ديگر كار را توليد ميكنند و همسرانشان در بازار به فروش ميرسانند. امروز آنچه اين بانوي زابلي نيت كرده بود، عملي شد و براي فردا با همراهي انجمن حاميان قرضالحسنه و كارآفريني اجتماعي انديشهاي فراتر در ذهن دارد.